با ادمای زیادی در رفت و امد و گفت و گو و مصاحبت و اینا نیستمهمین چن نفر مخصوصا که از جنس مخالفم که باشن کلن میبرنم تو چِتی
یه جوری تجربیات یا بهتره بگم نقش پذیریای جنسی فرق میکنه که مثلن میشه انگشت به دهن موند
اوناییم که مخ میخوان بزنن یا یه چیزی حول و هوش رابطه ی عاطفی/رک تر بگم فیزیکی میخوان پترناشون مشخصه تقریبا تکراری
ولی تجربه ی عجیبیه
تنها بدیش اینه که گاهی که نه یه اغلب بزرگ
مریم باید جلو مذهبیا اتئیست باشه جلو لیبرالای روشن فکر دیندار و تعمیما در سایر موارد
توی تضاد بین خودمو خودم موندم
اونقدی ک دیگه مریم نیستم
درباره این سایت